زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر برادر
بهـار تبزده قـربـانی خـزان شده است زمین بـهـانۀ نـفـرین آسـمـان شده است سر مفـسر قـرآن به رحل نیـزه نشـست چه خاکها به سر خیل قاریان شده است به نی مـراقـب خـود باش مـاه مـحـرابم حسین! طاق دو ابروی تو نشان شده است دوباره یوسف تشنه تو معجـزه کردی؟ برای سنگ زدن پیرزن جوان شده است! درون طـشت که رفـتی خـیـالت آسـوده سفارش لب خشکت به خیزران شده است بس است با لب زخمی دگر نخوان قرآن ببین چه ولولهای بین کاروان شده است |